واجبات نماز
وبلاگ نماز
نماز درس توحيد ورمز اخلاص و راز عبوديت است .

واجبات نماز يازده چيز است:

1. نيّت;

2. قيام (ايستادن);

3. تكبيرة الاحرام، يعنى گفتن «اللّه اكبر» در اول نماز;

4. ركوع;

5. سجود;

6. قرائت;

7. ذِكر;

8. تشهّد;

9. سلام;

10. ترتيب;

11. موالات، (پى در پى بودن اجزاى نماز).

( مسئله 921 ) بعضى از واجبات نماز، ركن است، يعنى اگر انسان آنها را به جا نياورد، يا در نماز اضافه كند، عمداً باشد يا اشتباهاً، نماز باطل مى شود و بعضى ديگر، ركن نيست، يعنى اگر عمداً كم يا زياد شود، نماز باطل مى شود و چنانچه اشتباهاً كم يا زياد گردد، نماز باطل نمى شود.

اركان نماز پنج چيز است:

1. نيّت;

2. تكبيرة الاحرام;

3. قيام درموقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع، (ايستادن پيش از ركوع);

4. ركوع;

5. دو سجده.

1. نيّت ( مسئله 922 ) انسان بايد نماز را به نيّت قربت، يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد و لازم نيست نيّت را از قلب خود بگذراند يا مثلا به زبان بگويد كه: چهار ركعت نماز ظهر مى خوانم قربةً الى اللّه.

( مسئله 923 ) اگر كسى درنمازظهر يا عصر نيّت كند كه چهار ركعت نماز مى خوانم و معيّن نكند كه ظهر است يا عصر، نمازش باطل است. همچنين كسى كه مثلا قضاى نماز ظهر بر او واجب است، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز قضا شده يا نماز ظهر را بخواند، بايد نمازى را كه مى خواند، در نيّتْ معيّن كند.

( مسئله 924 ) انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيّت خود باقى باشد. پس اگر در بين نماز به طورى غافل شود كه اگر بپرسند چه مى كنى، نداند چه مى كند، نمازش باطل است.

( مسئله 925 ) انسان بايد فقط براى انجام امر خداوند عالم نماز بخواند. پس كسى كه رياكند، يعنى براى نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است، خواه فقط براى مردم باشد يا خدا و مردم هردو را درنظر بگيرد.

( مسئله 926 ) اگر كسى قسمتى از نماز را هم براى غيرخدا به جا آورد، نمازش باطل است، چه آن قسمت، واجب باشد مثل حمد و سوره، چه مستحب باشد مانند قنوت; بلكه اگر تمام نماز را براى خدا به جا آورد ولى براى نشان دادن به مردم در جاى مخصوصى، مثل مسجد، يا در وقت مخصوصى مثل اول وقت، يا به طور مخصوصى، مثلا با جماعت نماز بخواند، نمازش باطل است.

2. تكبيرة الاحرام ( مسئله 927 ) گفتن «اللّه اكبر» در اول هر نماز، واجب و ركن است و بايد حروف «اللّه» و «اكبر» و دو كلمه «اللّه» و «اكبر» پشت سر هم گفته شوند و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شوند و اگر به عربى غلط گفته شود، يا مثلا كسى ترجمه آن را به فارسى بگويد، صحيح نيست.

( مسئله 928 ) احتياط واجب آن است كه نمازگزار، تكبيرة الاحرام نماز را به چيزى كه پيش از آن مى خواند، مثلا به اقامه يا به دعايى كه پيش از تكبير مى خواند، نچسباند.

( مسئله 929 ) اگر انسان بخواهد «اللّه اكبر» را به چيزى كه بعد از آن مى خواند، مثلا به «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بچسباند، بايد حرف «ر» در كلمه «اكبر» را ضمّه «پيش» بدهد.

( مسئله 930 ) موقع گفتن تكبيرة الاحرام، بايد بدن آرام باشد و اگر كسى عمداً درحالى كه بدنش حركت دارد، تكبيرة الاحرام را بگويد، باطل است; و چنانچه سهواً حركت كند، بنا براحتياط مستحب، اول عملى كه نماز را باطل مى كند، انجام دهد و دوباره تكبير بگويد، و احتياط بيشتر آن است كه نماز را تمام كند و دوباره اعاده نمايد.

( مسئله 931 ) نمازگزار، تكبير و حمد و سوره و ذكر و دعا را بايد طورى بخواند كه خودش بشنود، و اگر به واسطه سنگينى گوش يا ناشنوايى يا سر و صداى زياد نمى شنود، بايد طورى بگويد كه اگر مانعى نباشد، بشنود.

( مسئله 932 ) كسى كه لال است يا به واسطه بيمارى اى كه دارد، نمى تواند «اللّه اكبر» را درست بگويد، بايد به هر طورى كه مى تواند بگويد، و اگر هيچ نمى تواند بگويد، بايد درقلب خود بگذراند و براى تكبير، اشاره كند و زبانش را هم اگر مى تواند، حركت دهد.

( مسئله 933 ) مستحبّ است قبل از تكبيرة الاحرام بگويد: «يا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاكَ الْمُسىَِ وَ قَدْ اَمَرتَ الْمُحْسِنَ اَنْ يَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِىَِ اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنَا الْمُسِىَِ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد صلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبيحِ مَا تَعْلَمُ مِنّى»، يعنى «اى خدايى كه به بندگان احسان مى كنى! بنده گنهكار به درخانه تو آمده و تو امر كرده اى كه نيكوكار از گنهكار بگذرد; تو نيكوكارى و من گناهكار، به حقّ محمّد و آل محمّد (صلى الله عليه وآله) ، برمحمّد و آل محمّد رحمت فرست و از بديهايى كه مى دانى از من سرزده، درگذر».

( مسئله 934 ) مستحبّ است موقع گفتن تكبير اول نماز و تكبيرهاى بين نماز، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد.

( مسئله 935 ) اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه، چنانچه مشغول خواندن چيزى شده، به شكّ خود اعتنا نكند و اگر چيزى نخوانده، بايد تكبير را بگويد.

( مسئله 936 ) اگر بعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته يا نه، چنانچه مشغول خواندن چيزى شده، بنا را بر صحّت بگذارد، ولى اگر مشغول خواندن چيزى نشده باشد، بنا را بر عدم صحّت بگذارد، ليكن احتياط مستحب آن است كه اول عملى كه نماز را باطل مى كند انجام دهد، مثلاً صورت خود را از قبله برگرداند و سپس تكبيرة الاحرام بگويد.

3. قيام (ايستادن) ( مسئله 937 ) قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام پيش از ركوع كه آن را «قيام متصل به ركوع» مى گويند «ركن» است; ولى قيام در موقع خواندن حمد و سوره، وقيام بعد از ركوع، ركن نيست و اگر كسى آن را از روى فراموشى ترك كند، نمازش صحيح است.

( مسئله 938 ) واجب است كه شخص پيش از گفتن تكبير و بعد از آن، مقدارى بايستد، تايقين كند كه درحال ايستادن، تكبير گفته است.

( مسئله 939 ) اگر كسى ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده، بايد بايستد و به ركوع رود، و اگر بدون اينكه بايستد، به حال خميدگى به ركوع برگردد، چون قيام متصل به ركوع را به جا نياورده، نمازش باطل است.

( مسئله 940 ) موقعى كه نمازگزار ايستاده است، بايد بدنش را حركت ندهد و به طرفى خم نشود و به جايى تكيه نكند; ولى اگر از روى ناچارى باشد، يا درحال خم شدن براى ركوع پاها را حركت دهد، اشكال ندارد.

( مسئله 941 ) اگر موقعى كه نمازگزار ايستاده است، از روى فراموشى بدنش را حركت دهد يا به طرفى خم شود يا به جايى تكيه كند، اشكال ندارد; ولى در حال قيام، موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع، اگر از روى فراموشى هم باشد، بنا بر احتياط مستحب، بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند.

( مسئله 942 ) بايد در موقع ايستادن، هر دو پا روى زمين باشد، ولى لازم نيست سنگينى بدن روى هردو پا باشد و اگر روى يك پا هم باشد، اشكال ندارد.

( مسئله 943 ) كسى كه مى تواند درست بايستد، اگر پاها را خيلى باز بگذارد كه به حال ايستادن معمولى نباشد، نمازش باطل است.

( مسئله 944 ) موقعى كه انسان در حال نماز مى خواهد كمى جلو يا عقب برود، ياكمى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد، نبايد چيزى بگويد; ولى جمله «بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُدُ» را بايد درحال برخاستن بگويد، و در موقع گفتن ذكرهاى واجب هم بدن بايد بى حركت باشد; بلكه احتياط واجب آن است كه در موقع گفتن ذكرهاى مستحبّى نماز، بدنش آرام باشد.

( مسئله 945 ) اگر نمازگزار در حال حركت بدن ذكر بگويد، مثلا موقع رفتن به ركوع يا رفتن به سجده تكبير بگويد، چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در نماز دستور داده اند بگويد، بايد نماز را احتياطاً دوباره بخواند، و اگر به اين قصد نگويد، بلكه بخواهد ذكرى گفته باشد، نمازش صحيح است.

( مسئله 946 ) حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد، اشكال ندارد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه آنها را هم حركت ندهد.

( مسئله 947 ) اگر موقع خواندن حمد و سوره يا خواندن تسبيحات اربعه، نمازگزار بى اختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن خارج شود، احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند.

( مسئله 948 ) اگر كسى دربين نماز، از ايستادن به نحوى كه در مسئله بعد مى آيد ناتوان شود، بايد بنشيند، و اگر از نشستن هم ناتوان است، بايد بخوابد; ولى تا بدنش آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.

( مسئله 949 ) تا انسان مى تواند ايستاده نماز بخواند، نبايد بنشيند. مثلا كسى كه در موقع ايستادن، بدنش حركت مى كند يا مجبور است به چيزى تكيه دهد يا بدنش را كج كند يا خم شود يا پاها را بيشتر از معمول باز بگذارد، بايد به هرطور كه مى تواند، ايستاده نماز بخواند، ولى اگر به هيچ قِسم، حتّى مثل حال ركوع هم نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.

( مسئله 950 ) تا انسان مى تواند بنشيند، نبايد خوابيده نماز بخواند، و اگر نتواند راست بنشيند، بايد هرطور كه مى تواند، بنشيند و اگر به هيچ قِسم نمى تواند بنشيند، بايد به طورى كه در احكام قبله گفته شد، به پهلوى راست بخوابد، و اگر نمى تواند، به پهلوى چپ، و اگر آن هم ممكن نيست، به پشت بخوابد، به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.

( مسئله 951 ) كسى كه نشسته نماز مى خواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده به جا آورد، بايد بايستد و ازحال ايستاده به ركوع رود و اگر نتواند، بايد ركوع را هم نشسته به جا آورد.

( مسئله 952 ) كسى كه درحالت خوابيده نماز مى خواند، اگر در بين نماز بتواند بنشيند، بايد مقدارى را كه مى تواند، نشسته بخواند و نيز اگر مى تواند بايستد، بايد مقدارى راكه مى تواند، ايستاده بخواند; ولى تا بدنش آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.

( مسئله 953 ) كسى كه درحالت نشسته نماز مى خواند، اگر در بين نماز بتواند بايستد، بايد مقدارى را كه مى تواند ايستاده بخواند; ولى تا بدنش آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.

( مسئله 954 ) كسى كه مى تواند بايستد، اگر بترسد كه به واسطه ايستادن، بيمار شود يا ضررى به او برسد، مى تواند نشسته نماز بخواند، و اگر از نشستن هم بترسد، مى تواند درحالت خوابيده نماز بخواند.

( مسئله 955 ) اگر انسان احتمال بدهد كه تا آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند، مى تواند اول وقت نماز بخواند، اگرچه احتياط آن است كه نماز را به تأخير بيندازد.

( مسئله 956 ) مستحبّ است درحال ايستادن، بدن را راست نگه دارد، شانه ها را پايين بيندازد، دستها را روى رانها بگذارد، انگشتها را به هم بچسباند، جاى سجده را نگاه كند، سنگينى بدن را به طور مساوى روى دوپا بيندازد، باخضوع و خشوع باشد، پاها را پس و پيش نگذارد، اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز، تا يك وجب فاصله دهد، و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.

4. قرائت ( مسئله 957 ) در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب يوميه، انسان بايد اول حمد و بعد از آن، يك سوره تمام بخواند.

( مسئله 958 ) اگر وقت نماز تنگ باشد يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند، مثلا بترسد كه اگر سوره را بخواند، دزد يا درنده يا چيز ديگرى به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند و اگر دركارى عجله داشته باشد، مى تواند سوره را نخواند.

( مسئله 959 ) اگر نمازگزار عمداً «سوره» را پيش از «حمد» بخواند، نمازش باطل است و اگر اشتباهاً سوره را پيش از حمد بخواند و در بين آن يادش بيايد، بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.

( مسئله 960 ) اگر انسان، حمد و سوره يا يكى از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.

( مسئله 961 ) اگر نمازگزار پيش از آنكه براى ركوع خم شود، بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده، بايد بخواند، و اگر بفهمد سوره را نخوانده، بايد فقط سوره را بخواند; ولى اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، بايد اول حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند، و نيز اگر خم شود و پيش از آنكه به ركوع برسد، بفهمد حمد و سوره، يا سوره تنها يا حمد تنها را نخوانده، بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد.

( مسئله 962 ) اگر نمازگزار در نماز واجب، يكى از چهار سوره اى را كه آيه سجده دارد و در (مسئله 348) گفته شد عمداً بخواند، نمازش باطل است.

( مسئله 963 ) اگر كسى اشتباهاً مشغول خواندن سوره اى شود كه سجده واجب دارد، چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد، بايد آن سوره را رها كند و سوره ديگرى بخواند و اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد، بايد در بين نماز با اشاره، سجده آن را به جا آورد و به همان سوره اى كه خوانده، اكتفا نمايد.

( مسئله 964 ) اگر انسان، درنماز آيه سجده را بشنود و به اشاره سجده كند، نمازش صحيح است.

( مسئله 965 ) در نماز مستحبّى خواندن سوره لازم نيست، اگرچه آن نماز به واسطه نذركردن، واجب شده باشد; ولى در بعضى از نمازهاى مستحبّى مثل نماز وحشت كه سوره مخصوصى دارد، بايد همان سوره را بخواند.

( مسئله 966 ) در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه، مستحبّ است در ركعت اول بعد از حمد «سوره جمعه» و در ركعت دوم بعد از حمد «سوره منافقون» بخواند و اگر مشغول يكى از اينها شود، بنا براحتياط واجب نمى تواند آن را رها كند و سوره ديگرى بخواند.

( مسئله 967 ) اگر بعد ازحمد مشغول خواندن سوره «قل هو اللّه احد» يا «قل يا ايهاالكافرون» شود، نمى تواند آن را رها كند و سوره ديگرى بخواند; ولى درنماز جمعه و نمازظهر روز جمعه، اگر از روى فراموشى به جاى سوره «جمعه» و «منافقون»، يكى از اين دو سوره را بخواند، تا از نصف نگذشته، مى تواند آن را رها كند و سوره «جمعه» يا «منافقون» را بخواند.

( مسئله 968 ) اگر در نماز جمعه يا نمازظهر روز جمعه عمداً سوره «قل هو اللّه احد» يا «قل يا ايهاالكافرون» بخواند، اگرچه به نصف نرسيده باشد، بنا براحتياط واجب نمى تواند رهاكند و سوره «جمعه» و «منافقون» را بخواند.

( مسئله 969 ) اگر در نماز، غير از سوره «قل هو اللّه احد» و «قل يا ايهاالكافرون» سوره ديگرى بخواند، تا به نصف نرسيده مى تواند رها كند و سوره ديگرى بخواند.

( مسئله 970 ) اگر مقدارى از سوره را فراموش كند يا از روى ناچارى، مثلا به واسطه تنگى وقت يا جهت ديگر، نتواند آن را تمام نمايد، مى تواند آن سوره را رهاكند و سوره ديگرى بخواند، اگرچه از نصف گذشته باشد يا سوره اى را كه مى خوانده «قل هو اللّه احد» يا «قل يا ايهاالكافرون» باشد.

( مسئله 971 ) برمرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند; و برمرد و زن واجب است حمد و سوره نمازظهر و عصر را آهسته بخوانند.

( مسئله 972 ) مرد بايد درنماز صبح و مغرب و عشا مواظب باشد كه تمام كلمات حمد و سوره حتّى حرف آخر آنها را بلند بخواند.

( مسئله 973 ) زن مى تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند يا آهسته بخواند; ولى اگر نامحرم صدايش را بشنود، بنا براحتياط واجب، بايد آهسته بخواند.

( مسئله 974 ) اگر نمازگزار درجايى كه بايد نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند، يا درجايى كه بايد آهسته بخواند، عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است; ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسئله باشد صحيح است و اگر در بين خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه كرده، لازم نيست مقدارى را كه خوانده، دوباره بخواند.

(مسئله 975) اگر كسى در خواندن حمد و سوره بيشتر ازمعمول صدايش را بلند كند ـ مثلاً آنها را با فرياد بخواند ـ نمازش باطل است.

( مسئله 976 ) انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه غلط نخواند و كسى كه به هيچ قِسم نمى تواند صحيحِ آن را ياد بگيرد، بايد هرطور كه مى تواند بخواند و احتياط مستحب آن است كه نماز را به جماعت به جا آورد.

( مسئله 977 ) كسى كه حمد و سوره و چيزهاى ديگر نماز را بخوبى نمى داند و مى تواند ياد بگيرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بايد ياد بگيرد و اگر وقت تنگ است، بنا بر احتياط واجب درصورتى كه ممكن باشد، بايد نمازش را به جماعت بخواند.

( مسئله 978 ) احتياط مستحب آن است كه براى ياد دادن واجبات نماز مزد نگيرند، ولى براى مستحبّات آن اشكال ندارد.

( مسئله 979 ) اگر انسان يكى از كلمات حمد يا سوره را نداند، يا عمداً آن را نگويد يا به جاى حرفى، حرف ديگر بگويد، مثلا به جاى «ض»، «ظ» بگويد يا جايى كه بايد بدون زير و زبر خوانده شود، زير و زبر بدهد يا تشديد را نگويد، نمازش باطل است.

( مسئله 980 ) اگر انسان كلمه اى را صحيح بداند و در نماز همان طور بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده، لازم نيست دوباره نماز را بخواند و يا اگر وقت گذشته، قضا نمايد.

( مسئله 981 ) اگر انسان زير و زبر (اِعراب) كلمه اى را نداند بايد ياد بگيرد، ولى اگر كلمه اى را كه وقف كردن آخر آن جايز است، هميشه وقف كند، ياد گرفتن زير و زبر آن لازم نيست و نيز اگر نداند مثلاً كلمه اى به «س» است يا به «ص» بايد ياد بگيرد وچنانچه دو شكل يا بيشتر بخواند، مثلاً در «اهدنا الصراط المستقيم»، مستقيم را يك مرتبه با «سين» و يك مرتبه با «صاد» بخواند، نمازش باطل است، مگر آنكه هردو شكل قرائت شده باشد و به اميد رسيدن به واقع، بخواند.

( مسئله 982 ) اگر دركلمه اى «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن كلمه پيش (ضمّه) داشته باشد و حرف بعد از «واو» درآن كلمه همزه «ء» باشد، مثل كلمه سوء، بهتر است آن «واو» را مدّ بدهد، يعنى آن را بكشد، و همچنين اگر دركلمه اى «الف» باشد و حرف قبل از «الف» در آن كلمه زبر (فتحه) داشته باشد و حرف بعد از «الف» درآن كلمه همزه باشد، مثل جاء، بهتر است «الف» آن را بكشد و نيز اگر دركلمه اى «ى» باشد وحرف پيش از «ى» در آن كلمه زير (كسره) داشته باشد و حرف بعد از «ى» درآن كلمه همزه باشد، مثل «جى ء» بهتر آن است «ى» را با مدّ بخواند، و اگر بعد از اين «واو» و «الف» و «ى» به جاى همزه «ء» حرفى باشد كه ساكن است، يعنى زير و زبر و پيش ندارد، بازهم بهتر آن است اين سه حرف را با مدّ بخواند، مثلا در كلمه «وَلاَ الضّالّين» كه بعد از «الف» حرف «لام» ساكن است، بهتر آن است «الف» آن را با مدّ بخواند.

( مسئله 983 ) احتياط مستحب آن است كه در نماز، «وقف به حركت» و «وصل به سكون» ننمايد ومعناى وقف به حركت آن است كه زيريا زبر يا پيش آخر كلمه اى را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد. مثلا بگويد «الرَّحمنِ الرَّحيمْ» و ميم «الرَّحيم» را زير بدهد و بعد قدرى فاصله داده و كلمه بعدى را بخواند; ومعناى «وصل به سكون»آن است كه زير يا زبر يا پيش كلمه اى را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند، مثلاً بگويد «الرَّحمن ِ الرَّحيمْ» و ميم «الرَّحيم» را زير ندهد و بلافاصله كلمه بعدى را بخواند.

( مسئله 984 )نماز گزار در ركعت سوم و چهارم نماز مى تواند فقط يك حمد بخواند يا سه مرتبه تسبيحات اربعه بگويد، يعنى سه مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُلِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ» و اگر يك مرتبه هم تسبيحات اربعه را بگويد، كافى است، و مى تواند در يك ركعتْ حمد و در ركعت ديگر، تسبيحات بگويد، ولى بهتر است در هر دو ركعت، تسبيحات بخواند.

( مسئله 985 )نمازگزار درتنگى وقت، تسبيحات اربعه را بايد يك مرتبه بگويد.

( مسئله 986 )بر مرد و زن واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد يا تسبيحات را آهسته بخوانند.

( مسئله 987 )اگر نمازگزار در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند، مستحب است «بسم اللّه الرَّحمنِ الرَّحيم» آن را بلند بگويد.

( مسئله 988 )كسى كه نمى تواند تسبيحات را ياد بگيرد يا درست بخواند، بايد در ركعت سوم و چهارم، حمد بخواند.

( مسئله 989 )اگر كسى در دو ركعت اول نماز به خيال اينكه در دو ركعت آخر است تسبيحات بگويد، چنانچه پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر در ركوع يا بعد از ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.

( مسئله 990 )اگر كسى در دو ركعت آخر نماز به خيال اينكه در دو ركعت اول است حمد بخواند، يا در دو ركعت اول نماز با اينكه گمان مى كرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند، چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحيح است.

( مسئله 991 )اگر نمازگزار در ركعت سوم يا چهارم مى خواست حمد بخواند، تسبيحات به زبانش آمد يا مى خواست تسبيحات بخواند، حمد به زبانش آمد، بايد آن را رهاكند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند; ولى اگر عادتش خواندن چيزى بوده كه به زبانش آمده، و در قلبش آن را قصد داشته، مى تواند همان را تمام كند و نمازش صحيح است.

( مسئله 992 )كسى كه عادت دارد در ركعت سوم و چهارم تسبيحات بخواند، اگر بدون قصد مشغول خواندن حمد شود، بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند.

( مسئله 993 )نمازگزار در ركعت سوم و چهارم نماز، مستحبّ است بعد از تسبيحات استغفار كند، مثلا بگويد: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ ربَىّ وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ» يا بگويد: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِى»، و اگر به گمان آنكه حمد يا تسبيحات را گفته، مشغول گفتن استغفار شود و شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد به شكّ خود اعتنا نكند; ولى اگر پيش از خم شدن براى ركوع در حالى كه مشغول گفتن استغفار نيست، شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد حمد يا تسبيحات را بخواند.

( مسئله 994 )اگر كسى در ركوع ركعت سوم يا چهارم يا درحال رفتن به ركوع شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد به شكّ خود اعتنا نكند.

( مسئله 995 )هرگاه نمازگزار شك كند كه آيه يا كلمه اى را درست گفته يا نه، اگر به چيزى كه بعد ازآن است مشغول نشده، بايد آن آيه يا كلمه را به طور صحيح بگويد و اگر به چيزى كه بعد ازآن است مشغول شده، چنانچه آن چيز ركن باشد مثلاً در ركوع شك كند كه فلان كلمه از سوره را درست گفته يا نه، بايد به شكّ خود اعتنا نكند; و اگر ركن نباشد، مثلا موقع گفتن «اللّه الصمد» شك كند كه «قل هو اللّهُ احد» را درست گفته يا نه، بازهم مى تواند به شكّ خود اعتنا نكند، ولى اگر احتياطاً آن آيه يا كلمه را به طور صحيح بگويد اشكال ندارد; و اگر چند مرتبه هم شك كند، مى تواند چند بار بگويد، امّا اگر به وسواس برسد و بازهم بگويد، بنا براحتياط واجب بايد نمازش را دوباره بخواند.

( مسئله 996 )مستحب است نمازگزار در ركعت اول، پيش از خواندن حمد بگويد: «اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ» و در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر «بسم اللّه الرَّحمنِ الرَّحيم» را بلند بگويد و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هرآيه وقف كند، يعنى آن را به آيه بعد نچسباند، و درحال خواندن حمد و سوره به معناى آيه توجه داشته باشد. اگر نماز را به جماعت مى خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادا مى خواند، بعد از آنكه حمد خودش تمام شد، بگويد: «الحمدللّه رب العالمين»، و بعد از خواندن سوره «قل هو اللّه احد»، يك يا دو يا سه مرتبه «كَذَلِكَ اللّهُ ربّى»، يا سه مرتبه «كَذَلِكَ اللّهُ رَبُّنا» بگويد، بعد از خواندن سوره كمى صبر كند بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد يا قنوت را بخواند.

( مسئله 997 )مستحبّ است نمازگزار در تمام نمازها در ركعت اول، سوره «انا انزلناه» و در ركعت دوم، سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند.

( مسئله 998 )مكروه است نمازگزار در تمام نمازهاى يك شبانه روز، سوره «قل هو اللّه احد» را نخواند.

( مسئله 999 )خواندن سوره «قل هو اللّه احد» با يك نفس، مكروه است.

( مسئله 1000 )سوره اى را كه در ركعت اول خوانده، مكروه است در ركعت دوم بخواند، ولى اگر سوره «قل هو اللّه احد» را در هردو ركعت بخواند، مكروه نيست.

5. ركوع ( مسئله 1001 )نمازگزار در هر ركعت، بعد از قرائت، بايد به اندازه اى خم شود كه بتواند دستهايش را به زانو بگذارد و اين عمل را «ركوع» مى گويند.

( مسئله 1002 )اگر نمازگزار به اندازه ركوع خم شود، ولى دستها را به زانو نگذارد، اشكال ندارد.

( مسئله 1003 )هرگاه انسان ركوع را به طور غيرمعمول به جا آورد، مثلا به چپ يا راست خم شود، اگرچه دستهاى او به زانو برسد، صحيح نيست.

( مسئله 1004 )خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، پس اگر انسان به قصد كار ديگر ـ مثلا براى كشتن جانور ـ خم شود، نمى تواند آن را ركوع حساب كند، بلكه بايد بايستد دوباره براى ركوع خم شود و به واسطه اين عمل، ركن زياد نشده و نمازش باطل نمى شود.

( مسئله 1005 )كسى كه دست يا پاى او با دست و پاى ديگران فرق دارد، مثلا دستهايش خيلى بلند است كه اگر كمى خم شود به زانو مى رسد يا پاهاى او كوچك تر از معمول است، بايد به اندازه معمول خم شود.

( مسئله 1006 )كسى كه نشسته ركوع مى كند، بايد به قدرى خم شود كه بگويند نشسته ركوع كرده و لازم نيست كه صورتش مقابل زانوها برسد، و بهتر است به قدرى خم شود كه صورتش نزديك جاى سجده برسد.

( مسئله 1007 )نمازگزار، در ركوع هر ذكرى كه بگويد، كافى است; ولى واجب آن است كه به قدر سه مرتبه «سُبْحانَ اللّهِ»، يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ»، كمتر نباشد.

( مسئله 1008 )ذكر ركوع بايد دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود و مستحب است آن راسه يا پنج يا هفت مرتبه بلكه بيشتر بگويند.

( مسئله 1009 )در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد و موقع گفتن ذكر مستحب هم اگر آن را به قصد ذكرى كه براى ركوع دستور داده اند بگويد، بنا بر احتياط واجب، آرام بودن بدن لازم است.

( مسئله 1010 )اگر نمازگزار موقعى كه ذكر واجب ركوع را مى گويد، بى اختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود، بايد بعد از آرام گرفتن بدن، بنا براحتياط واجب دوباره ذكر را بگويد، ولى اگر كمى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود يا انگشتان را حركت دهد، اشكال ندارد.

( مسئله 1011 )اگر انسان پيش از آنكه به مقدار ركوع خم شود و بدنش آرام گيرد، عمداً ذكر ركوع را بگويد، نمازش باطل است.

( مسئله 1012 )اگر نمازگزار پيش از تمام شدن ذكر واجب، عمداً سر از ركوع بردارد، نمازش باطل است و اگر سهواً سربردارد، چنانچه پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود يادش بيايد كه ذكر ركوع را تمام نكرده است، بايد درحال آرامش بدن دوباره ذكر را بگويد و اگر بعد از آنكه از حال ركوع خارج شد يادش بيايد، نمازش صحيح است.

( مسئله 1013 )اگر انسان نتواند به مقدار ذكر در ركوع بماند، درصورتى كه بتواند پيش از آنكه از حدّ ركوع بيرون رود ذكر را بگويد، بايد درآن حال تمام كند; و اگر نتواند در حال برخاستن ذكر را به قصد رجا بگويد.

( مسئله 1014 )اگر نمازگزار به واسطه بيمارى و مانند آن در ركوع آرام نگيرد، نمازش صحيح است، ولى بايد پيش از آنكه ازحال ركوع خارج شود، ذكر واجب يعنى «سبحان ربى العظيم و بحمده» يا سه مرتبه «سبحان اللّه» را بگويد.

( مسئله 1015 )هرگاه نمازگزار نتواند به اندازه ركوع خم شود، بايد به چيزى تكيه دهد و ركوع كند و اگر موقعى هم كه تكيه داده، نتواند به طور معمول ركوع كند، بايد به هر اندازه مى تواند، خم شود و اگر هيچ نتواند خم شود، بايد موقع ركوع بنشيند و نشسته ركوع كند و احتياط مستحب آن است كه نماز ديگرى هم بخواند و براى ركوع آن، با سر اشاره نمايد.

( مسئله 1016 )كسى كه مى تواند ايستاده نماز بخواند، اگر درحال ايستاده يا نشسته نتواند به ركوع برود، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع، با سر اشاره كند و اگر نتواند اشاره كند، بايد به نيّت ركوع، چشمها را برهم بگذارد و ذكر آن را بگويد و به نيّت برخاستن از ركوع، چشمهايش را بازكند و اگر از اين هم ناتوان است بايد درقلب، نيّت ركوع كند و ذكر آن را بگويد.

( مسئله 1017 )كسى كه نمى تواند ايستاده يا نشسته به ركوع برود و براى ركوع، فقط مى تواند درحالى كه نشسته است، كمى خم شود، يا درحالى كه ايستاده است، با سر اشاره كند، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع، با سر اشاره نمايد و احتياط مستحب آن است كه نماز ديگرى هم بخواند و موقع ركوع آن، بنشيند و هر قدر مى تواند، براى ركوع خم شود.

( مسئله 1018 )اگر نمازگزار بعد از رسيدن به حدّ ركوع و آرام گرفتن بدن سر بردارد و دومرتبه به قصد ركوع به اندازه ركوع خم شود، نمازش باطل است، و اگر بعد از آنكه به اندازه ركوع خم شد و بدنش آرام گرفت، به قصد ركوع به قدرى خم شود كه از اندازه ركوع بگذرد و دوباره به ركوع برگردد، نمازش صحيح است و بهتر آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.

( مسئله 1019 )بعد از تمام شدن ذكر ركوع، نمازگزار بايد راست بايستد، و بعد از آنكه بدن آرام گرفت به سجده رود و اگر عمداً پيش از ايستادن، يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود، نمازش باطل است.

( مسئله 1020 )اگر انسان ركوع را فراموش كند و پيش از آنكه به سجده برسد، يادش بيايد، بايد بايستد بعد به ركوع برود و چنانچه به حالت خميدگى به ركوع برگردد، نمازش باطل است.

( مسئله 1021 )اگر نمازگزار بعد از آنكه پيشانى اش به زمين برسد، يادش بيايد كه ركوع نكرده است، بايد بايستد و ركوع را به جا آورد و نماز را تمام كند و بنا بر احتياط مستحب دوباره بخواند.

( مسئله 1022 )مستحبّ است انسان پيش از رفتن به ركوع درحالى كه راست ايستاده، تكبير بگويد و در ركوع زانوها را به عقب دهد و پشت را صاف نگه دارد و گردن را بكشد و مساوى پشت نگه دارد و بين دو قدم را نگاه كند و پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد و بعد از آنكه از ركوع برخاست و راست ايستاد، درحال آرامش بدن بگويد: «سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».

( مسئله 1023 )مستحبّ است در ركوع زنها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.

6. سجود ( مسئله 1024 )نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب، بعد از ركوع، دو سجده كند، و «سجده» آن است كه پيشانى، كف دو دست، سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پا را بر زمين بگذارد.

( مسئله 1025 )دو سجده، روى هم يك ركن است كه اگر كسى درنماز واجب، عمداً يا از روى فراموشى هردو را ترك كند، يا دوسجده ديگر به آنها اضافه نمايد، نمازش باطل است.

( مسئله 1026 )اگر نمازگزار عمداً يك سجده كم يا زياد كند، نمازش باطل مى شود و اگر سهواً يك سجده كم كند، حكم آن بعداً گفته خواهد شد.

( مسئله 1027 )اگر نمازگزار پيشانى را عمداً يا سهواً بر زمين نگذارد، سجده نكرده است، اگرچه جاهاى ديگر به زمين برسد; ولى اگر پيشانى را بر زمين بگذارد وسهواً جاهاى ديگر را به زمين نرساند يا سهواً ذكر نگويد، سجده اش صحيح است.

( مسئله 1028 )نمازگزار، در سجده هر ذكرى كه بگويد، كافى است; ولى واجب آن است كه به قدر سه مرتبه «سبحان اللّه»، يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبَّى اْلاَعْلى وَ بِحَمْدِهِ» كمتر نباشد، و مستحبّ است «سُبْحانَ ربَّى اْلاَعْلى وَ بِحَمْدِهِ» را سه يا پنج يا هفت مرتبه بگويد.

( مسئله 1029 )درسجود بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد، و موقع گفتن ذكر مستحب هم اگر آن را به قصد ذكرى كه براى سجده دستور داده اند بگويد، بنا بر احتياط واجب، آرام بودن بدن لازم است.

( مسئله 1030 )اگر نمازگزار پيش از آنكه پيشانى اش به زمين برسد و بدنش آرام گيرد، عمداً ذكر سجده را بگويد يا پيش از تمام شدن ذكر، عمداً سر از سجده بردارد، نمازش باطل است.

( مسئله 1031 )اگر نمازگزار پيش از آنكه پيشانى اش به زمين برسد و بدنش آرام گيرد، سهواً ذكر سجده را بگويد و پيش از آنكه سر از سجده بردارد، بفهمد اشتباه كرده، بايد دوباره درحال آرام بودن، ذكر را بگويد.

( مسئله 1032 )اگر انسان بعد از آنكه سر از سجده برداشت، بفهمد كه پيش از آرام گرفتن بدن، ذكر را گفته يا پيش از آنكه ذكر سجده تمام شود، سربرداشته، نمازش صحيح است.

( مسئله 1033 )اگر نمازگزار موقعى كه ذكر سجده را مى گويد، يكى از هفت عضو را عمداً از زمين بردارد، نمازش باطل مى شود; ولى موقعى كه مشغول گفتن ذكر نيست، اگر غير از پيشانى اعضاى ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد، اشكال ندارد.

( مسئله 1034 )اگر نمازگزار پيش از تمام شدن ذكر سجده، سهواً پيشانى را از زمين بردارد، نمى تواند دوباره بر زمين بگذارد و بايد آن را يك سجده حساب كند; ولى اگر اعضاى ديگر را سهواً از زمين بردارد، بايد دومرتبه بر زمين بگذارد و ذكر را بگويد.

( مسئله 1035 )بعد ازتمام شدن ذكر سجده اول، نمازگزار بايد بنشيند تا بدنش آرام گيرد و دوباره به سجده رود.

( مسئله 1036 ) محلّ پيشانى نمازگزار نبايد ازجاى زانوهايش پست تر و بلندتر از چهار انگشت بسته باشد; بلكه احتياط واجب آن است كه محلّ پيشانى او از جاى انگشتانش پست تر و بلندتر از چهار انگشت بسته نباشد.

( مسئله 1037 )اگر نمازگزار پيشانى را سهواً به چيزى بگذارد كه از جاى انگشتهاى پا و سرِ زانوهاى او بلندتر از چهار انگشت بسته است، چنانچه بلندى آن به قدرى است كه نمى گويند درحال سجده است، مى تواند سر را بردارد و به چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است، بگذارد; و مى تواند سر را برروى آنكه به اندازه چهار انگشت يا كمتر است بكشد، و اگر بلندى آن به قدرى است كه مى گويند درحال سجده است، احتياط واجب آن است كه پيشانى را از روى آن به روى چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بكشد; و اگر كشيدن پيشانى ممكن نيست، بنا براحتياط واجب بايد پيشانى را بلند كند و بر موضعى كه بلندى زايدى ندارد، بگذارد و نماز را تمام كند و دوباره بخواند.

( مسئله 1038 )بايد بين پيشانى و آنچه برآن سجده مى كند چيزى نباشد. پس اگر مهر به قدرى چرك باشد كه پيشانى به خود مهر نرسد، سجده باطل است; ولى اگر مثلا رنگ مهر تغيير كرده باشد اشكال ندارد.

( مسئله 1039 )درسجده، نمازگزار بايد كف دست را برزمين بگذارد، ولى درحال ناچارى، پشت دست هم مانعى ندارد، و اگر گذاردن پشت دست ممكن نباشد، بايد مچ دست را بگذارد و چنانچه آن را هم نتواند، بايد تا آرنج، هرجاكه مى تواند برزمين بگذارد، و اگر آن هم ممكن نيست، گذاشتن بازو بر زمين، كافى است.

( مسئله 1040 )نمازگزار در سجده بايد دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارد، ليكن گذاشتن آن دو به هر نحو، كافى است، هر چند احتياط مستحب اين است كه فقط سر آن دو انگشت را بر زمين بگذارد و اگر انگشتهاى ديگر پا، يا روى پا را بر زمين بگذارد يا به واسطه بلندبودن ناخن، شست به زمين نرسد، نمازش باطل است.

( مسئله 1041 )كسى كه مقدارى از شست پايش بريده شده، بايد بقيّه آن را بر زمين بگذارد و اگر چيزى از آن نمانده، يا اگر مانده، خيلى كوتاه است، بايد بقيّه انگشتانش را بگذارد و اگر هيچ انگشت ندارد، بايد هرمقدارى ازپايش كه باقى مانده، بر زمين بگذارد.

( مسئله 1042 )اگر به طور غيرمعمول سجده كند، مثلا سينه و شكم را به زمين بچسباند يا پاها را مقدارى دراز كند چنانچه بگويند سجده كرده نمازش صحيح است، ليكن بنا بر احتياط مستحب نماز را دوباره بخواند.

( مسئله 1043 )مُهر يا چيز ديگرى كه برآن سجده مى كنند، بايد پاك باشد; ولى اگر كسى مثلا مُهر را روى فرش نجس بگذارد، يا يك طرف مهر نجس باشد و پيشانى را به طرف پاك آن بگذارد، اشكال ندارد.

( مسئله 1044 )اگر در پيشانى كسى دُمَل و مانند آن باشد، چنانچه ممكن است، بايد با قسمت سالم پيشانى سجده كند، و اگر ممكن نيست، بايد زمين را گود كند و دُمَل را در گودى بگذارد و جاى سالم را به مقدارى كه براى سجده كافى باشد، بر زمين بگذارد.

( مسئله 1045 )اگر دُمَل يا زخم، تمام پيشانى كسى را گرفته باشد، بايد به يكى از دوطرف پيشانى سجده كند، و اگر ممكن نيست، به چانه، و اگر به چانه هم ممكن نيست، بايد به هر قسمت از صورت كه ممكن است سجده كند و اگر به هيچ جاى از صورت ممكن نيست بايد با جلوى سر سجده نمايد.

( مسئله 1046 )كسى كه نمى تواند پيشانى اش را به زمين برساند، بايد به قدرى كه مى تواند، خم شود و مُهر يا چيز ديگرى را كه سجده برآن صحيح است، روى چيز بلندى بگذارد و طورى پيشانى را برآن بگذارد كه بگويند سجده كرده است، ولى بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول بر زمين بگذارد.

( مسئله 1047 )كسى كه هيچ نمى تواند خم شود، بايد براى سجده بنشيند و با سر اشاره كند، و اگر نتواند، بايد با چشمها اشاره نمايد و درهردوصورت، احتياط واجب آن است كه اگر مى تواند، به قدرى مُهر را بلند كند كه پيشانى را برآن بگذارد، و اگر نمى تواند، احتياط مستحب آن است كه مُهر را بلند كند و به پيشانى بگذارد، و اگر با سر يا چشمها هم نمى تواند اشاره كند، بايد درقلبْ نيّت سجده كند و بنا براحتياط واجب، با دست و مانند آن براى سجده اشاره نمايد.

( مسئله 1048 )كسى كه نمى تواند بنشيند، بايد درحالت ايستاده نيّت سجده كند وچنانچه مى تواند، براى سجده، با سر اشاره كند و اگر نمى تواند، باچشمها اشاره نمايد و اگر اين را هم نمى تواند درقلب نيّت سجده كند و بنا بر احتياط واجب با دست و مانند آن براى سجده اشاره نمايد.

( مسئله 1049 )اگر نمازگزار پيشانى اش بى اختيار از جاى سجده بلند شود، چنانچه ممكن باشد بايد نگذارد دوباره به جاى سجده برسد، و اين يك سجده حساب مى شود، چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه، و اگر نتواند سر را نگه دارد و بى اختيار دوباره به جاى سجده برسد، ضررى براى سجده اش ندارد.

( مسئله 1050 )جايى كه انسان بايد تقيّه كند مى تواند بر فرش و مانند آن سجده نمايد، و لازم نيست براى نماز به جاى ديگرى برود.

( مسئله 1051 )اگر كسى روى چيزى كه بدنش روى آن آرام نمى گيرد سجده كند، باطل است; ولى اگر روى تشك پَر يا چيز ديگرى كه بعد از سرگذاشتن و مقدارى پايين رفتن آرام مى گيرد سجده كند، اشكال ندارد.

( مسئله 1052 )اگر انسان ناچار شود كه در زمين گِل نماز بخواند، بنا براحتياط واجب بايد درحالى كه ايستاده است، براى سجده، با سر اشاره كند و تشهّد را ايستاده بخواند.

(مسئله 1053)نمازگزار در ركعت اول و ركعت سومى كه تشهّد ندارد، مثل ركعت سوم نماز ظهر و عصر و عشا، بايد بعد از سجده دوم، قدرى بى حركت بنشيند و بعد برخيزد، و اين نشستن را جلسه استراحت مى نامند.

منبع : رساله توضیح المسائل [منبع الکترونیکی]


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : چهار شنبه 14 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط حسین احمدپور مبارکه